به گزارش پایگاه خبری سازمان نظام مهندسی ساختمان، متن یادداشت سعید بارانی رئیس سازمان نظام مهندسی استان لرستان به شرح زیر است:
سازمان تحقیر شد... چه بخواهیم چه نخواهیم، چه بپذیریم چه نپذیریم، چه منِ نوعی، ما، شما ،آنها و دیگران باشند چه نباشند، چه هیات مدیره فعلی با تمام ظرفیت ها و نقاط قوت و ضعف در میدان یک انتخابات دیگر باشند یا نباشند و چه داوطلبان عزیز از نبودِ رقبای مطرحشان در پوست خودشان نگنجند و هیات بعدی سازمان متبوعشان شوند، آنچه عیان است وضعیت و شرایط امیدوار کنندهای برای تشکیلات حرفهای و مردم نهاد سازمان نظام مهندسی ساختمان در کل کشور مشاهده نمیکنیم.
البته در بدو امر ایجاد این شرایط بغرنج، سازمان، ارکان و مهندسان همه تقصیر دارند که در جای خود باید به صورت ویژه به آن پرداخت، اما با توجه به عدم استقلال کامل سازمان، یدِ واحده نبودن مجموعه سازمان با مهندسانش، عدم همراهی دستگاههای دولتی و عمومی با اهداف قانون و تناقض های بیشمار از تدوین آیین نامه ها و بخشنامه ها تا اجرا طی ربع قرن گذشته، دخالت های گاه بیگاه دولت، دولتمردان و حتی مدیران و کارکنان ناآگاه استانی و شهرستانی به تشکیلات خاص سازمان، عدم حمایت و همراهی رسانه های دولتی و سرعت کُند تطبیق شرایط فرهنگی شهروندان با خدمات مختلف مهندسان و سازمان و کوتاهی ما مهندسان در ارائه خدمات مطلوب در بخش هایی، خود زنی های سازمانی، ضعف قوانین و عدم تضمین در اجرا ، عدم اشراف کامل بهارستان نشینان به شرایط پیچیده و ناهمگون مدیریت در سازمان نظام مهندسی ساختمان، همه و همه سبب شده است به اینجا برسیم، اینجایی که "حریم سازمان دریده شود" و از صدر تا پایین تمام کسانی که به وجودش آشنایی دارند تا اکثریتی که با آن بیگانه هستند به آن هجمه غیر منصفانه وارد کنند و اگر هوشمند نباشیم که این "فصل حقارت و تخریب" دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد، با این حمله ها و هجمه های نابرابر شاید همراهی هم بکنیم.
الان به جایی رسیدیم که از رییس شورای مرکزی تا کم اثرترین عضو یک هیات مدیره یا رکن در یک استان همگی زیر پرسش هستند، چرا که سنبه بالا دست پرزورتر است و انگار صدای ارکان سازمان به جایی نمی رسد و دوران گذاریست که با تلخی از آن باید عبور کنیم و صبور باشیم که تاریخ به درستی و در وقت معین قضاوت کند.البته نه لزوما تاریخی که فاتحان می نویسند!
در جامعه ای رشد و نمو داشته ایم که حذف نخبگان و فرهیختگان به بهانه های مختلف نهادینه شده است و انگار عادتمان داده اند که میدان بی رقیب صلاحمان است و از وجود و ظرفیت رقیب در هراسیم و حتما باید کاری کنیم که قبل از مسابقه اصلی، رقیبمان یا زخمی شود یا کله پا تا بتوانیم با افتخار برنده یک مسابقه نابرابر بشویم و به آن نیز ببالیم. این نهادینه شدن حذف فرهیختگان و سوزاندن خشک و تر باهم طی سالیان آسیب های بزرگی به مملکت زده که حوزه مهندسی و سازمان هم مثتثنا از آن نیست و در ادامه مسیر نخبگان دلسوز این مرز و بوم باید برای عبور از این ابَر بحران چاره ها بیندیشند.
کسی از تخلف های مفسده انگیز، رانت و بهره برداری شخصی و باندی در سازمان یا هر تشکیلاتی حمایت نکرده و نمی کند، اما اصلاح فرایندها و بهبود امور یک پروسه است نه پروژه آن هم پروژهای کوتاه مدت با شعارهای پوپولیستی که برای آن هم از تاکتیکهای قرون وسطایی مختلفی استفاده شود که همه ظرفیت های فعلی یا اکثریت آنها حذف گردند که شاید زمانی استراتژی مبهم و غیر شفاف برخی در پشت صحنه به نتیجه برسد!
در کنار همه اینها اصلاح قانون سازمان نظام مهندسی ساختمان در دستور کار کمیسیون عمران مجلس با "رئیس پزشکش!!! " قرار دارد که اخبار خوشایندی از آنجا هم به گوش نمی رسد و هرچقدر طی این تابستان داغ از طرف شورای مرکزی، روسای سازمان استان ها و برخی اعضای هیات مدیره های فعال رایزنی های بسیاری با وکلای مجلس بخصوص کمیسیون عمران و مجموعه معاونت مسکن و ساختمان ، وزیر سابق و فعلی شده که به در بسته خوردیم و گشایشی نه تنها صورت نگرفت بلکه با"قفل های با کلید گمشده" بیشتری مواجه شدیم.
بدون تردید فقط در جوامع جهان سومی که افراد با سلایق مختلف درست یا غلط تاثیرگذارتر هستند و یک سیستم مدوَّن پاسخگو وجود ندارد، اینگونه برخوردها و پروژه های حذف کلید می خورد و کسی هم پیگیر جدی این مهم نیست که پس با این همه دستگاه عریض و طویل نظارتی و بازرسی چرا یکباره هیات مدیره ها و ارکان سازمان استان ها دچار چالش و فروپاشی می شوند!!
آیا به اجحاف و ظلم در حق کسانی که وقت گِران خود را بی چشمداشت صرف مدیریت و فعالیت در سازمان کرده اند هم فکر شده است (بخصوص در این بحران کرونایی)؟!
آیا به نارضایتی اجتماعی و حتی سیاسی ایجاد شده نزد حذف شدگان و دوستدارانشان که دارای وجهه اجتماعی و حرفه ای هستند، توجه شده است؟
اگر در این پروژه حذف (چه با شلیک بخشنامه های رنگارنگ به زعم آنها و چه غیر قانونی و عجولانه به زعم ما) حق فرد یا افرادی پایمال شود، چگونه این حق برگشت پذیر است؟
آیا با کنار رفتن اعضایی که تجربه و تخصص کافی پیدا کرده اند و حداقل در سازمان برای تجربه اندوزی آنها نسبت به ارائه خدمات و پیگیری اهداف قانون هزینه شده است، می توان به آینده سازمان امیدوار بود؟ (البته اگر سازمانی بماند)!!
آیا با فشار مضاعف به منتخبان جامعه مهندسی ساختمان و کنار زدن آنها به این سبک و سیاق مورد پرسش، منتخبان جدید شهامت این را دارند که بدون لکنت حق پایمال شده چندین ساله مهندسان را از سیاست های پُر از خطای انقباضی یا انبساطی و... دولتها بگیرند؟
چرا دولت ها مساله چالشی و اَهم تعارض منافع را برای ایجادحُسن نیت و اعتماد در جامعه از خود، مدیران رنگارنگ و میزهای دوّار و چند ضلعیشان شروع نمی کنند؟ چرا از مهندسان و سازمانشان شروع کرده اند که ریالی از بودجه نفتی و غیر نفتی صرفشان نمی شود و سازمان به صورت خودگردان اداره می شود ؟ به عبارت مثَل "کَل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی"!!!
چه تضمینی وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور سازمان نظام مهندسی ساختمان هر استان به شیری بی یال و کوپال بدل نگردد و در ادامه زیر مجموعه اداره کل استان و تنخواه گردانشان نشود؟!
آیا نگاه از بالا به پایین به بزرگترین تشکیلات تخصصی و حرفه ای کشور با بیش از نیم میلیون عضو و فقط توجه به نیمه خالی لیوان خدمات سازمان و تغییر گزینشی افراد عاقبت خدمات مهندسی را به سرمنزل مقصود خواهد رساند و مسائل بغرنج مسکن و ساخت را حل خواهد کرد؟!
آیا مجموعه وزین کارشناسی دولت ها از صدر تا ذیل آن از تجارب گرانبهای مدیریت ها در سازمان و فرایند های آن به عنوان یک case study استراتژیک برای اصلاح امور بدنه فشل دولت ها بهره برده اند؟!
مگر نه اینکه مدیران دولتی هم بعضا در امور سازمان بوده اند و در جریان مسائل هستند و اگر قیاسی بین شفافیت و پاسخ گویی در میان باشد، سازمان ها با تمام مصائب شان پیش قدم تر بوده و هستند..
و خیلی دیگر از آیا، چراها و چه ها که باید بیان شوند و پاسخ درستی به آنها نیز داده شود.
در مجموع آنچه از حوادث سه ماه گذشته تاکنون رونمایی شده است عدم اعتماد به این فرایند احساسی ، پوپولیستی ، هزینه بردار و آسیب زاست که دودش به چشم مهندسان، ارکان سازمان، کارکنان آن و حتی شهروندان خواهد رفت و بعید است آنها که تاخت را بر ساخت بنا نهادند پاسخ گوی عملکرد پُرحاشیه و چالش برانگیزشانکه سبب نارضایتی گشته است، در آینده باشند.
امیدواریم در این برگ ریزان اولین پائیز چهارصد اگر روزی سازمان ابهت و اقتدارش را بازیابد، عبرت سازمانی نصیب همه ما شود که خودزنی سازمانی بلای جان سازمان بوده و خواهد بود و تا زمانی که این مساله بغرنج و ناهنجاری بزرگ در نزد هیات مدیره ها ، دیگر ارکان ،کارکنان و مهندسان حل و فصل نگردد، بدانیم، بدانید و بدانند که با ورود اغیار مواجه خواهیم شد که اینچنین به جای ساختن هر آنچه رشته کرده ایم، پنبه خواهند کرد..