زبانها از امکانات زبانی متفاوتی برای انتقال مفاهیم و ایجاد ارتباط استفاده میکنند. بنابر آنچه زبانشناسانی مانند سپیر و ورف، "نسبیت زبانی" نامیدهاند، زبانهای مختلف، ساختارهای شناختی متفاوتی دارند. از این رو، شاهد تفاوت در کدگذاری واژگان و دستور زبانها هستیم. این موضوع سبب بروز چالش بحثبرانگیزی در ترجمه متون میشود، به طوری که گاهی معادل دقیق واژه یا ساخت نحوی زبان مبدأ در زبان مقصد وجود ندارد. از این رو، ترجمه با توجه به اصل امانتداری، موظف است، سلیسترین و ملموسترین واژه یا ساخت نحوی را در زبان مقصد انتخاب کند تا خواننده برداشت درستی از متن داشته باشد.
چالش اصلی ترجمه عنوان، وجود واژه enough در زبان انگلیسی به عنوان زبان مبداء و عدم وجود معادل و ساخت نحوی دقیق برای این واژه در زبان مقصد، فارسی، بود. این واژه با دارا بودن بار معنایی منفی، دیدگاه گوینده را تا سطح به کفایت یا کافی پایین میآورد. در صورتی که بنابر آنچه نویسنده کتاب سعی به القاء آن دارد، این واژه در مفهومی دوپهلو یا به عبارتی استعاری به کار رفته است، به طوری که قصد نویسنده از به کار بردن آن، مفهوم "بسیار و در عین حال هوشمندانه" است.
در میان واژه هایی که میتوانند معادل مناسبی برای enough در فارسی باشند، هیچ یک بار معنایی منفی ندارند، اما از آنجایی که این بار معنایی منفی مدنظر نویسنده کتاب نبوده و در معنای استعاری به کار رفته است، "بسنده" تنها واژهای است که منظور نویسنده را به خوبی به تصویر میکشد و در عین حال فاقد اطناب و حشو است. این در حالی است که در لغتنامه دهخدا، معنای "بسیار" برای این واژه در قالب مجاز به صراحت بیان شده است.
لازم به ذکر است، به منظور نیل به عنوانی دقیق در زبان فارسی، از آرای اساتید برجسته مترجمی زبان انگلیسی و زبان شناسی در دانشگاه بوعلی سینا (آقایان دکتر عباس مهرپویا، دکتر محمد راسخ مهند، دکتر امید طبیب زاده، دکتر یوسف آرام و دکتر بهروز محمودی بختیاری) بهره بردیم و از زحمات و راهنماییهای این بزرگواران بسیار سپاسگزاریم.
"شهر بسنده هوشمند" نه فقط برای مسئولان بلکه برای همه ساکنان شهر در نظر گرفته شده است. کسانی که از مزایای فناوری بهره میبرند و مضرات ناشی از فناوری جدید را متحمل میشوند و آنهایی که باید دولتهای محلی خود را در برابر پیشرفت عادلانه شهری با فناوری پاسخگو بدانند.
این کتاب سفری سنجشگرانه در شهرداریها، شرکتهای فنی، ادارات پلیس و ایالات متحده است و با بررسی به روزترین و فعالترین ابزارهای فناوری، همچنین معرفی سردمداران فناوری در کشور خطرات ناشی از شهرهای هوشمند را کشف میکند و به دنبال ارائه یک رویکرد جایگزین برای شهرهای آینده است.
در کشورهای توسعه یافته، اگرچه شهرهای هوشمند به عنوان آرمان شهر معرفی شدهاند، امّا در واقع شهر هوشمند نشان دهنده ادراک کوته نظرانه شهرها از مشکلات و فناوری است. با این دیدگاه، احداث مجدد پایههای زندگی و مدیریت شهری منجر به شهرهایی خواهد شد که از نظر هوشمندی در سطح بالا هستند، امّا در عمق این ماجرا بیعدالتی و نابرابری وجود دارد و حتی اختیارات مردم در مشارکت مدنی به خطر افتاده است. این معضلات شهر هوشمند و بسیاری مشکلات دیگر که در روند کتاب با آنها آشنا خواهیم شد کشور ما را نیز که در تلاش برای توسعه یافتگی است، تهدید میکند. پس با مطالعه " شهرهای بسنده هوشمند" هشدار بروز مسائل مشابه در کشورمان را دریافتیم و بر آن شدیم که به عنوان پژوهشگران علوم شهری، تجربیات موفق و ناموفق این حوزه در کشورهای توسعه یافته را با مسئولین، محققین و دانشجویان علوم شهری و شهرسازی و همچنین شهروندان در میان بگذاریم و قدمی نخست برای پیشگیری از بروز فاجعه برداریم و علاج واقعه قبل از وقوع نماییم.
کتاب "شهر بسنده هوشمند" در مورد نبرد برای آینده شهرها است. هدف آن نمایاندن سیاستهای اساسی شهرهای هوشمند و روشن کردن راههای بیشماری از تاثیر فناوری بر مدیریت شهری و زندگی است و نمونههای بسیاری از عدم موفقیت مبلغان فناوری برای پیشبینی دقیق اثرات فناوری را معرفی میکند.
این کتاب به عمق فرصت و چالش استفاده از راه حلهای فناورانه در دنیای انسان محورِ حاکمیت شهری فرو میرود. بن گرین وعده باورنکردنی را که فناوریهای نوین به شهرها دادهاند، به تفصیل بیان میکند، در حالی که عوارض و پیچیدگیهای آنها را در اجرا دریافته است. او با رد تفکرات فناورمحور که بسیاری از مفاهیم شهرهای هوشمند را تحت تاثیر قرار داده است، به ما نشان میدهد که چگونه از دام راهحلهای به ظاهر ساده برای مسائل وخیم در امان بمانیم.
شهر بسنده هوشمند، توهم سلحشورانه نوآوری شهری را که مدعی تغییر شکل شهر با جادوی ساده فناوری بود، درهم شکست. این موضوع هم هشدار و هم نقشه راه برای کسانی است که هوشمندتر ساختن شهر را کسب و کار خود کردهاند. متخصصین فناوری تنها با پیوند دادن مهارتهای فنی عالی با طراحی برنامه دقیق و پذیرش همدلانه پیچیدگیها و تضادهای زندگی شهری، میتوانند تاثیرات مثبتی بر شهرها داشته باشند . برای امثال ما که در خصوص امکان توسعه راه حلهای جدید دربارۀ چالشهای طولانی مدت شهری خوشبین هستیم، این کتاب صدایی بدیع و بااهمیت و مسیری مملو از اندیشه را به ارمغان میآورد.
با این عنوان که رانندگان همه جا رویای "خداحافظی با چراغ راهنمایی" را داشتهاند، ۱ ( در سال ۲۰۱۶ ، مقالهای در مجله بوستون گلوب) به چشم میخورد: “خداحافظ چراغ راهنمایی”. نه، بوستون به طور ناگهانی همه چراغهای شهر را حذف نکرده بود. اما، چنین تغییری بسیار قریبالوقوع به نظر میرسید؛ محققان در مؤسسّۀ فناوری )MIT )تقاطع هوشمند جدیدی را ابداع کردند قادر میساخت تا به صورت یکپارچه با هم ادغام شوند و بدون توقف از چهارراه ها عبور ۲ (که جریانهای پیشرو خودروهای خودران) کنند. اگر از این فناوری استفادۀ موثر میشد، ایستادن در ترافیک به تاریخ میپیوست. به نظر میرسید شبیه سازی چنین خیابانهای پیشروی، طلوع یک دوره جدید را نوید میدهد که در آن فناوری پیشرفته میتوانست سبب کاهش دغدغههای طولانی مدت شهرها شود، امّا در بین مدلهای ریاضی و شبیه سازیهای MIT موضوعی از قلم افتاده بود: مردم. خیابانهای شهر آنها هیچ نشانی از حیات ورای حرکت خودروها نداشتند. آنچه که این غفلت را بسیار قابل توجه میسازد، قرار گرفتن تقاطع در قلب مدلهای MIT ،در 1 Boston Globe 2self-driving car : نوعی وسیله نقلیّه خودکار است که میتواند با قابلیّتهای یک خودروی سنّتی، انسانها را ترابری کند. مانند همه وسایل نقلیّه خودکار، یک خودروی خودگردان قادر است با احساس کردن محیط اطراف، خود را در آن ناوبری کند. انسان ممکن است مقصدی را برای خود برگزیند، امّا لازم نیست که هیچ کار مکانیکی بر روی خودرو، برای حرکت به سمت مقصد انجام دهد.
میان شلوغترین پیادهرو و معبر اصلی مرکز شهر بوستون و یکی از پیاده مدارترین مکانهای سراسر ایالات متحده است. هیچ کس ترافیک را دوست ندارد امّا اگر حذف ترافیک مستلزم حذف مردم از خیابان باشد، ما آمادۀ ساختن چگونه شهری هستیم؟
محققان مؤسسه فناوری ماساچوست نه اولین و نه آخرین کسانی بودند که تصور می کردند پیشرفتهای فناورانه میتوانستند مزایای قابل توجهی برای شهرها به ارمغان آوردند. هر پیشنهادی به نظر عالی میرسد، امّا اگر شما این مدلهای پیشرو و وعدههای خیالی را سطحی در نظر بگیرید، داستان شومتری پدیدار میشود.
۳ را در نظر بگیرید (الگوریتمهای یادگیری ماشین که الگوهای جنایات گذشته را تجزیه و تحلیل و زمان وقوع جنایات "پلیس پیشگو" بعدی را پیشبینی میکند). با این اطلاعات، بسیاری بر این باورند که افسران پلیس میتوانند به طرز کارآمدی از وقوع جرم جلوگیری کنند و جوامع را امنتر بسازند. به نظر میرسد این الگوریتمها یک هدف و یک شیوه علمی برای به حداکثر رساندن منابع پلیس ایجاد میکنند. ادارات پلیس در سراسر ایالات متحده در طول دهه گذشته این نرم افزار را به خدمت گرفتهاند که یکی از فرماندهان پلیس از آن اینگونه یاد میکند، "به ما کمک کرد تا در مبارزه علیه جرم باهوشتر شویم."
امّا این الگوریتمها بخشی تاریک دارند: اطلاعاتی که پیش بینیهای آنها را هدایت میکند، مملو از تعصبات نژادی است. دادهها به جای ارائه یک واقعیت عینی از محل وقوع جرم، جایی را نشان میدهند که پلیس، جرائم را مشاهده کرده و تحت پیگرد قانونی قرار داده است )اطلاعاتی که منعکس کننده روشهای متفاوت رفتار پلیس با جوامع مختلف است (. با تکیه بر این داده ها، نرم افزار پلیس پیشگو، جرم را در محلههای اقلیت نشین بزرگنمایی میکند و در محلههای سفیدپوستنشین دست کم میگیرد. این پیشبینی کردنها، تعصبات فعلی پلیس را تشدید میکند. هیچ کس جرم نمیخواهد، امّا اگر جلوگیری از آن به معنای تداوم اقدامات تبعیضآمیز باشد، ما آماده ساختن چگونه شهری هستیم؟
داستان دیگری را بشنوید. در سال ۲۰۱۶ ، شهر نیویورک هزاران باجه تلفن پولی را با هدف خلق بزرگترین و سریعترین شبکه -Wi Fi عمومی رایگان با باجههای دیجیتال تعویض کرد. این باجه ها که » LinkNYC »نامگذاری شدند، به ارائه تماسهای تلفنی داخلی هم میپردازند. به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد، باجهها هیچ گونه هزینهای ۴ رایگان، درگاه های شارژ USB و نقشههای تعاملی
برای شهر ندارند. استفاده موثر از » LinkNYC »نیاز هر شهر را برای دموکراتیک کردن دسترسی به اینترنت پرسرعت، برجسته کرد.
با این وجود، یک بار دیگر این فناوری نوین با زنگ خطرهایی همراه بود. باجههای » LinkNYC »جزء خدمات عمومی شهر نیویورک نیستند. در عوض، شرکت Labs Sidewalk( زیرمجموعه Alphabet ،شرکت مادر گوگل( مالک و مجری آنها است. درواقع، چگونگی تأمین مالی باجههای مذکور عجیب نیست. Labs Sidewalk اطلاعات مربوط به همۀ افرادی را جمعآوری میکند که از این سرویسها به منظور تولید تبلیغات هدفمند استفاده میکنند. بنابراین، اتصال به شبکه عمومی Fi-Wi به بهای ارائه اطلاعات در مورد مکان و رفتار شما به شرکت های خصوصی انجام میگیرد. همه به دنبال خدمات عمومی بهتر هستند، امّا اگر استقرار آنها مستلزم ایجاد گرههای نظارت شرکتی در مراکز شهری باشد، ما آماده ساختن چگونه شهری هستیم؟
۳ predictive policing
۴Interactive maps:
نقشه تعاملی تصویری است که دارای نقاط مهم است. این نقشه میتواند هر تصویری مانند نمودار، نقشه سطحی، عکس یا نقشه راه باشد.
هریک از این روایات به نوع جدیدی از شهر در آیندهای نزدیک اشاره دارد که با فناوری نوین ممکن خواهد بود: "شهر هوشمند". این کتاب در این رابطه است که چرا بسیاری از مواقع، استفاده از فناوری در شهرها، عواقب نامطلوبی را به دنبال دارد و ما باید از چه مواردی اطمینان حاصل کنیم تا فناوری به ایجاد آینده شهری عادلانهتر و با برابری بیشتر کمک کند.
***
به لطف توسعه فناوریهای جدید که قابلیتهای غیرقابل تصور گذشته را به جریانی روزمره بدل کردهاند، شهرها در آستانه پیشرفتی انقلابی هستند. این گونه به ما وعده دادهاند که مزایای این فناوری ها (و شهرهای هوشمندی که قرار است به مدد آنها ساخته شوند) شگرف خواهد بود. حسگرهایی در اشیاء پرکاربردی تعبیه خواهند شد که میتوانند ناظر بر جهان اطراف خود باشند. الگوریتمهایی
از این دادهها به منظور پیشبینی رخداد وقایع و بهینه سازی خدمات شهری برای بهرهوری و رفاه استفاده میکنند. از ( ۵ یادگیری ماشین ) طریق نرمافزارها، الگوریتمها و هوش مصنوعی، فناوری نوین باعث رفع ازدحام و شلوغی، بازگرداندن دموکراسی، پیشگیری از وقوع جرم و ایجاد خدمات عمومی رایگان خواهد شد. شهر هوشمند، شهر آرزوهای ما خواهد بود.
از شرکتهای بزرگ فناوری تا کاخ سفید اوباما تا لیگ ملی شهرها، شهر هوشمند از حمایت گستردهای برخوردار بوده و به عنوان چشماندازی همه پسند برای آینده حاکمیت شهری ظاهر شده است. در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۶ ، که در پنجاه و چهار شهر ایالات متحده مشخص شد که آن ها تقریباً ۸۰۰ پروژه شهری هوشمند را به صورت دسته جمعی اجرا یا برنامهریزی کردهاند.
اگرچه شهر هوشمند به عنوان شهری آرمانی معرفی شد، امّا در واقع نشاندهنده مفهومپردازی مجدد عجولانه و کوته نظرانه شهرها دربارۀ مشکلات فناوری است. بازسازی پایههای زندگی شهری و مدیریت شهری مطابق با این چشمانداز سبب به وجود آمدن شهرهایی خواهد شد که به نظر هوشمند میرسند امّا عملا آکنده از بیعدالتی و نابرابری هستند. شهر هوشمند خبر از مکان ناخوشایندی میدهد که خودروهای خودران در آن اختیار مراکز شهرها را به دست میگیرند و عابران پیاده را به زور از آنجا بیرون میرانند، جایی که مشارکت مدنی محدود به درخواست خدمات از طریق یک نرم افزار میشود، جایی که پلیس به منظور توجیه و تداوم بخشیدن به اقدامات نژادپرستانه از الگوریتمهای استفاده میکند و جایی که دولتمردان و شرکتها برای کنترل رفتار از فضای عمومی استفاده می کنند. فناوری میتواند ابزاری باارزش برای ترویج تحول اجتماعی باشد، امّا یک رویکرد مبتنی بر فناوری برای پیشرفت اجتماعی از ابتدا نوشت، روش ۶ محکوم به فراهم آوردن مزایای محدود و یا مسبب پیامدهای منفی ناخواسته است. همانطور که فیلسوف جان دیوی میافزاید، ۷ درک یک مسئله مشخص میکند که کدام پیشنهادات پذیرفتنی و کدامها مردود هستند”. جامعهشناس ، برونو التور ابزارها را تغییر دهید، در این صورت، تمام نظریۀ اجتماعی ورای آن را تغییر خواهید داد”. منطق دیوی و التور مشخص میکند رویاهای شهر هوشمند چه زمانی تحقق نمییابند: هنگامی که ما هر مسئلهای را مشکل فناوری میدانیم، راهحلهای فنی را میپذیریم و سایر راهحلهای مثمر ثمر را رد میکنیم؛ در نهایت به مفاهیم ناقص از آنچه یک شهر میتواند باشد و باید باشد میرسیم.
۵ Machine learning :
یادگیری ماشین، مطالعهٔ علمی الگوریتمها و مدلهای آماری مورد استفادۀ سیستمهای کامپیوتری است که به جای استفاده از دستورالعملهای واضح از الگوها و استنباط برای انجام وظایف سود میبرند.
۶John Dewey
۷ Bruno Latour
مترجم: مقداد کهوند - نسیم محتشمیراد