دکتر حمزه شکیب عضو هیات مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان با خبرنگار ما در پایگاه خبری سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور، در خصوص ایمنی و مقاومسازی ساختمانها به گفتوگو نشست که در ادامه میخوانید:
از نظر شما ساختمانهایی که با وضعیت فعلی ساخته میشوند، در مقابل بلایای طبیعی مثلا زلزله تا چه اندازه ایمن هستند؟
کشور ما در منطقه زلزلهخیزی قرار دارد و شاهد هستیم هرازچندگاهی زلزلههایی مخرب اتفاق میافتند. تاریخ نشان میدهد که هر ۱۰ سال یک زلزله نادر به وقوع میپیوندد. زلزلهای که میتواند آسیبهای زیادی را با توجه به شرایط فعلی که وجود دارد، ایجاد کند. ۵ دی ماه ۱۳۸۲ زلزلهای در بم اتفاق افتاد که بزرگی آن ۶/۶ ریشتر بود و نزدیک به سی هزار نفر جان خود را از دست دادند. برای شرایط و وضعیتی که زلزلهها بر تحمیل میکنند، باید به دنبال راهکار باشیم. در حال حاضر در حد یک کشور در حال توسعه هستیم و بیش از ۴۰ درصد از درآمد یک خانوار صرف هزینه ساخت و ساز میشود. این ساختمانهایی که ساخته میشوند با وضعیت فعلی در مقابل زلزلههای نادری که هر ۱۰ سال یکبار اتفاق میافتند، بسیار آسیبپذیرند.
چه راهکاری به نظرتان میرسد؟
برای این که بتوانیم ایمنی را تامین کنیم، دو راهکار را باید دنبال کنیم. راهکار اول این است که نگاهمان را در ساخت ساختمانهای جدید اصلاح کنیم. نگاهی که در حال حاضر در مقررات ملی ساختمان وجود دارد، صرفا یک نگاه ایمنی جانی است و به بعد اقتصادی، هزینهها و خساراتی که به حاکمیت، دولت و مردم تحمیل میکند توجهی ندارد. اخیرا در کشورهای در حال توسعه این مشکل را حل کردهاند. یعنی ایمنی جانی را از قبل تامین کرده بودند، اما حالا خسارتی که به شهرها و مناطق درگیر زلزله وارد میشود را به حداقل ممکن رساندهاند. در واقع رویکرد مقررات ملی ساختمان، رویکرد آییننامههای طراحی در این کشورها همه عوض شده و برای سطوح مختلف خطر، طراحی میکنند؛ هم برای زلزلههایی که تکرارشان زیاد است اما شدتشان زیاد نیست، هم برای زلزلههایی که میتواند دوره بازگشتی مثلا در حدود ۴۵۰ ساله داشته باشد و هم برای زلزلههایی که دوره بازگشتی بیش از ۲۵۰۰ سال دارند. با رویکرد جدیدی که طراحی بر اساس عملکرد هست، میتوانیم علاوه بر ایمنی جانی، خسارتها را به حداقل ممکن برسانیم. برای مثال در زلزلهای که در کرمانشاه اتفاق افتاد، مسکن مهر به خوبی عمل کرد و انتظارات آییننامهای ما را برآورده کرد و ایمنی جانی را تامین کرد. سقفها نریخت؛ اما اجزای غیر سازهای کاملا تخریب شدند. یعنی ما بایستی چیزی حدود ۷۰ درصد هزینه ساخت را تقبل میکردیم تا این ساختمانها را به حالت اولیه برگردانیم که باز هم خیلی قابل اعتماد نیستند. اگر رویکرد عملکردی داشته باشیم قاعدتا میتوانیم این مشکل را حل کنیم. رویکرد دوم مربوط به نیروی انسانی است. نیروی انسانی که قاعدتا باید وجود داشته باشد علاوه بر مهندسان طراح، مهندسان ناظر و مجریان که این مجریان قاعدتا باید ذیصلاح باشند، کسانی که به صورت واقعی ساختمانها را میسازند، باید تجربه کافی داشته باشند و کارگرانی که دستاندرکار کار ساخت هستند. بین مهندسان و کارگران نوعی خلا وجود دارد که آن هم تکنسینها هستند. در حال حاضر عملا نیروی تکنسین تربیت نمیکنیم؛ یعنی سیستم آموزشی ما جایگاهی برای این بخش، متصور نیست. به شکلی به سمت مدرکگرایی و نه حرفهگرایی رفتهایم.
درباره مصالح چه نظری دارید؟
مصالحی که از منبعی چون شن و ماسه و... تولید میشود باید استانداردها و کیفیت مطلوب را دارا باشد تا زمانی که درون ساختمان استفاده میشود ایمنی لازم را ایجاد کند. در واقع کل اجزا و مصالحی که استفاده میشود باید استاندارد باشد. به هر حال میطلبد که سازمان استاندارد، مراکز تحقیقاتی، وزارتخانههایی که متولی این کار هستند، با هماهنگی و همکاری یکدیگر، سازو کاری تعریف کنند که مصالح استاندارد در ساختمانسازیها استفاده شود.
درباره ماشینآلات و سیستمهای سختافزاری برای ساختوسازها چه نظری دارید؟
در قدیم، ساختمانها عموما یک طبقه، دو طبقه تا سه طبقه بود و در حقیقت یک سیستم سختافزاری داشتیم که با آن ساختوساز انجام میدادیم. الان وقتی که سراغ بلندمرتبهسازی رفتهایم، این سیستم سختافزاری و ماشینآلات به اندازه این بلندمرتبهسازی دچار تغییر نشده؛ یعنی ما به روز نشدهایم.
برای این که مواردی که گفتید چه سازو کاری نیاز هست؟
سازو کارش در حقیقت همان آموزش هست. آموزشها بایستی برای مخاطبان مختلف، متفاوت باشد. مثلا آموزشهای فارغ التحصیلان باید مرتب به روزرسانی شوند؛ یعنی باید در خصوص فوت و فن اجرا به روز باشند و آموزشهای مستمر ببینند. مدیرانی که تصمیم میگیرند باید وضعیت خطر و اتفاقات احتمالی ناشی از سوانح طبیعی را مد نظر قرار بدهند. چراکه نمیتوانیم ادعا کنیم که به دنبال توسعه هستیم؛ ولی به این بلایای طبیعی توجهی نکنیم. بایستی برنامه داشته باشیم و میزان خطرهایی که در نواحی مختلف وجود دارد را به درستی بررسی کنیم. به مدیران هم باید آموزشهای لازم داده شود. مهمتر از همه اینها آموزشهایی است که باید به مردم داده شود. این آموزشها هم باید مستمر باشد؛ یعنی آموزشهایی باشد که مردم خودشان ساختمان استاندارد را مطالبه کنند. برای مثال وقتی میخواهند در سوپرمارکت مواد غذایی بخرند، حتما نگاه به علامت استاندارد و تاریخ مصرف آن محصول توجه میکنند. به همان وسواس هم وقتی میخواهند سرپناهی انتخاب کنند باید منزل و سازه استاندارد را انتخاب کنند. ما باید به انها آموزش بدهیم که وقتی ساختمانب را تحویل میگیرند، بایستی شناسنامه داشتهه باشد. علاوه براین که سند مالکیت به او داده میشود، بایستی شناسنامه فنی را هم داشته باشد. یعنی خریدار باید بداند که سیستم سازهای، سیستم معماری، سیستم تاسیسات برقی و مکانیکی ساختمان چیست. باید به او آموزش داده شود که ساختمانی که به شما تحویل داده شده، نیاز به نگهداری دارد. در طول سالهای بعد باید شما باید به آن رسیدگی کنید، تعمیر کنید.
رسالت مهندسان در سازمان نظام مهندسی چیست؟
رسالتی که ما در سازمان نظام مهندسی داریم، این است که اهمیت و جایگاه صنعت ساختمان را در جامعه خودمان به درستی معرفی کنیم. سازمان نظام مهندسی به هرحال ساختاری دارد که این ساختار با مهندسان ناظرمان، با مجریان، با طراحها در ارتباط است. نسبت به سازوکارهایی که در این فرایند داریم، رسالتمان باید خیلی بیشتر از اینها باشد. رسالتی که ما میتوانیم داشته باشیم این است که ارتباطمان را با جامعه بیشتر برقرار کنیم. باید خودمان را به مردم معرفی کنیم و بگوییم که خدمتگزار شما هستیم. این خدمات مهندسی را ارائه میدهیم و سود حاصلش هم اینها است؛ حفظ سرمایه، جان و مال شما. یعنی باید هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ اقتصادی این را برای مردم توضیح دهیم.
نگاهی که به سازمان نظام مهندسی وجود دارد را چگونه ارزیابی میکنید؟
نگاهی که الان به سازمان نظام مهندسی میشود، متاسفانه چندان مطلوب نیست و این نشان میدهد که ما لازم است نسبت به رویکردهایمان تجدید نظر کنیم. مردم بایستی در جاهایی ببینند که ما داریم هزینه میکنیم. شاید هزینه مالی زیاد نباشد، اما همین که ما وقت میگذاریم و نگاه تخصصی صرف میکنیم دارای اهمیت است. برای مثال فرض کنید در سازمان نظام مهندسی استانمان اطلاع رسانی همگانی انجام دهیم یا در مدارس به آموزش پرورش کمک کنیم، به محلهها و جاهای مختلف برویم و ارتباط اجتماعی را برقرار کنیم. اما مهم این است که ارتباط دوسویه باشد. میخواهیم به مردم ثابت کنیم که ما بخشی از این جامعه هستیم که خدمات مهندسی ارایه میکنیم و این خدمات رسانی را با توجه به شرایط و وضعیت لرزه خیزی که وجود دارد، انجام میدهیم.
برای وضعیت آسیبپذیری ساختمانها و مقاوم سازی آن ها چه نظری دارید؟
در حال حاضر یک کشور در حال توسعه هستیم؛ یک سری ساختمانهای جدید اضافه میشوند و یک سری ساختمانها با وضعیت موجود داریم. برای هردو باید برنامه داشته باشیم و این برنامهها را میتوانیم در سازمان نظام مهندسی دنبال کنیم. برای ساختمانهای جدید نیاز به یک اصلاح و بازنگری احساس میشود که بخشی از توضیحاتش را عرض کردم. در خصوص ساختمانهایی که وجود دارد، میتوانیم کمک کنیم و ابتدا به صورت پایلوت یک غربالگری انجام بدهیم، میزان آسیبپذیری را دستهبندی کنیم و بعد راهکارهای مقاومسازی را پیشنهاد دهیم. راهکارهای مقاومسازی میتواند سطوح مختلفی داشته باشد. ممکن است ساختمانهایی باشند که اساسا سیستم سازهای ندارند، آنها را با یک روشی میتوانیم مقاومسازی کنیم. تعدادی هم ممکن است سیستم سازهای داشته باشند ولی مقاومت لازم را نداشته باشند یا ناقص باشند. یک سری هم هستند که ممکن است به صورت موضعی مشکل داشته باشند و تعدادی هم ممکن است اصلا مشکلی نداشته باشند. یعنی ما این دستهبندی را در همه ساختمانهای موجود باید انجام دهیم.
سازمان نظام مهندسی چگونه میتواند مقبولیت و جایگاه خود را بین مردم پیدا کند؟
علاوه بر همه کارهایی که باید انجام شود باید دانست که بدون انجام کار فرهنگی، کار اجتماعی و بدون آموزش همگانی قطعا اتفاق مثبتی میسر نخواهد شد. بایستی آگاهی و اطلاع رسانی انجام شود. بگوییم که شرایط این است، قبل از زلزله، حین زلزله، بعد از زلزله و شما باید چکار کنید. باید اهمیت همه اینها را برای مردم بیان کنیم. قاعدتا این میتواند یکی از تکالیفی باشد که سازمان نظام مهندسی برعهده دارد و باعث میشود سازمان مقبولیت و جایگاه خود را در بین مردم پیدا کند. یعنی تنها با یک سری از کارهایی که ما ظرفیت و پتانسیلش را داریم و صرفا یک برنامهریزی میطلبد. با این برنامهریزیها میتوانیم خدمات خود را طوری عرضه کنیم که مردم مطالباتشان را داشته باشند و از این طرف هم بتوانیم مدیرانمان را ترغیب کنیم که به دنبال پیاده کردن کارهای مقاومسازی باشند.